شهید محمود کاوه: دشمن باید بداند و این تجربه را کسب کرده باشد که هر توطئه ای را که علیه انقلاب طرح ریزی کند، امت بیدار و آگاه با پیروی از رهبر، آن را خنثی خواهد کرد ...
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ
و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.
سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵
بسم الله الرحمن الرحیم
تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۹۵تا۹۶
إن الله فالق الحب و النوى یخرج الحى من المیت و مخرج المیت من الحى ذلکم الله فأنى تؤفکون (۹۵)
فالق الاصباح و جعل الیل سکنا و الشمس و القمر حسبانا ذلک تقدیر العزیز العلیم(۹۶)
ترجمه :
۹۵ - خداوند شکافنده دانه و هسته است ، زنده را از مرده خارج میسازد و مرده را از زنده ، این است خداى شما پس چگونه از حق منحرف میشوید؟
۹۶ - او شکافنده صبح است و شب را مایه آرامش و خورشید و ماه را وسیله حساب قرار داده است ، این اندازه گیرى خداوند تواناى دانا است .
تفسیر
شکافنده صبح
بار دیگر روى سخن را به مشرکان کرده و دلائل توحید را در ضمن عبارات جالب و نمونه هاى زنده اى از اسرار کائنات و نظام آفرینش و شگفتیهاى خلقت ، شرح میدهد.
در آیه اول ، به سه قسمت از این شگفتیها که در زمین است اشاره شده و در آیه دوم به سه قسمت از پدیده هاى آسمانى .
نخست مى گوید: خداوند شکافنده دانه و هسته است (ان الله فالق الحب و النوى ).
فالق از ماده فلق (بر وزن فرق ) به معنى شکافتن چیزى و جدا کردن
بعضى از بعض دیگر است .
حب و حبة به معنى دانه هاى خوراکى و غذائى است ، مثل گندم و جو و آنچه که قابل درو کردن است ولى گاهى به دانه هاى دیگر گیاهان نیز گفته میشود.
نوى به معنى هسته است ، و اینکه بعضى گفته اند مخصوص هسته خرما است شاید به خاطر این بوده باشد که عرب بواسطه شرائط خاص محیطش هنگامى که این کلمه را به کار میبرد فکرش متوجه هسته خرما مى شد.
اکنون ببینیم چه نکته اى در این تعبیر نهفته شده است .
باید توجه داشت که مهمترین لحظه ، در حیات یک گیاه همان لحظه شکافتن دانه و هسته است که همانند لحظه تولد یک طفل زمان انتقال از یک عالم به عالم دیگر محسوب مى شود، و مهمترین تحول در زندگى او در این لحظه رخ میدهد. جالب اینکه دانه و هسته گیاهان غالبا بسیار محکمند ، یک نگاه به هسته خرما و میوه هائى مانند هلو و شفتالو و دانه هاى محکم بعضى از حبوبات نشان مى دهد که چگونه آن نطفه حیاتى که در حقیقت نهال و درخت کوچکى است در دژى فوق العاده محکم محاصره شده است ، ولى دستگاه آفرینش آنچنان خاصیت تسلیم و نرمش به این دژ نفوذناپذیر، و آنچنان قدرت و نیرو به آن جوانه بسیار لطیف و ظریفى که در درون هسته و دانه پرورش مییابد، مى دهد که بتواند دیواره آن را بشکافد و از میان آن قد برافرازد، براستى این حادثه در جهان گیاهان حادثه شگرفى است که قرآن به عنوان یک نشانه توحید انگشت روى آن گذاشته است .
سپس مى گوید: موجود زنده را از مرده بیرون میفرستد، و موجودات مرده را از زنده (یخرج الحى من المیت و مخرج المیت من الحى ).
در حقیقت این جمله که نظیر آن در قرآن کرارا دیده مى شود اشاره به نظام مرگ و حیات و تبدیل یکى به دیگرى است ، گاهى از مواد آلى بیجان انواع چهره هاى حیات و زندگى در دل اقیانوسها و اعماق جنگلها و صحراها و بیابانها بیرون مى فرستد و از ترکیب موادى که هر کدام به تنهائى سم کشنده اى هستند مواد حیاتبخش مى سازد، و گاهى به عکس با دگرگونى مختصرى موجودات زنده نیرومند و پر قدرت را به موجود بیجانى تبدیل مى کند.
مساله حیات و زندگى موجودات زنده اعم از گیاهى و حیوانى ، از پیچیده ترین مسائلى است که هنوز علم و دانش بشر نتوانسته است پرده از روى اسرار آن بردارد و به مخفیگاه آن گام بگذارد که چگونه عناصر طبیعى و مواد آلى با یک جهش عظیم ، تبدیل به یک موجود زنده مى شوند.
ممکن است یک روز بشر بتواند با استفاده از ترکیبات مختلف طبیعى در تحت شرائط بسیار پیچیده اى موجود زنده اى به صورت مونتاژ کردن اجزاى یک ماشین که از پیش ساخته شده است ، بسازد، ولى نه عجز و ناتوانى امروز بشر و نه توانائى احتمالى او در آینده بر این کار، هیچیک نمى تواند از اهمیت موضوع حیات و حکایت نظام پیچیده آن از یک مبدء عالم و قادر بکاهد.
لذا مى بینیم قرآن براى اثبات وجود خدا بارها روى این مساله تکیه کرده است ، و پیامبران بزرگى همچون ابراهیم و موسى در برابر گردنکشانى همچون نمرود و فرعون ، بوسیله پدیده حیات و حکایت آن از وجود مبدء قادر و حکیم جهان استدلال مى کردند.
ابراهیم به نمرود ربى الذى یحیى و یمیت : خداى من کسى است که حیات مى بخشد و مى میراند (بقره - 358) و موسى در برابر فرعون مى گوید: و انزل من السماء ماء فاخرجنا به ازواجا من نبات شتى : (پروردگار من کسى است که از آسمان آبى فرو فرستاد و زوجهائى از انواع گیاهان به وجود آورد) (طه - 53).
البته نباید فراموش کرد که پیدایش موجودات زنده از مواد بیجان تنها در آغاز پیدایش حیات در روى زمین نبوده ، هم اکنون نیز با جذب آب و مواد دیگر به سلولهاى موجودات زنده در حقیقت لباس حیات در اندام این موجودات بیجان پوشانیده مى شود، بنابراین قانونى که در علوم طبیعى امروز مسلم است که مى گوید در شرائط امروز زمین هیچ موجود بیجانى تبدیل به موجود جاندار نمى شود و هر کجا موجود زنده اى پیدا شود حتما از تخم موجود زنده دیگرى بوده است ، هیچگونه منافاتى با آنچه گفتیم ندارد (دقت کنید).
از روایاتى که در تفسیر این آیه یا آیات مشابه آن از امامان اهل بیت (علیهم السلام ) به ما رسیده است استفاده مى شود که حیات و مرگ مادى نیست بلکه حیات و مرگ معنوى را نیز در بر مى گیرد افراد با ایمانى را مى بینیم که از پدرانى بى ایمان به وجود مى آیند، و افراد شرور و آلوده و بى ایمانى را مشاهده مى کنیم که از نسل افراد پاکند، و قانون وراثت را با اراده و اختیار خود نقض مى کنند که این خود یکى دیگر از نشانه هاى عظمت آفریدگار است که چنین قدرت اراده اى به انسان بخشیده است .
نکته دیگرى که توجه به آن در اینجا لازم است این است یخرج که فعل مضارع است همانند مخرج که اسم فاعل است دلالت بر استمرار دارد، یعنى نظام پیدایش حیات از موجودات مرده ، و پیدایش مردگان از موجودات زنده یک نظام دائمى و عمومى در جهان آفرینش است .
و در پایان آیه به عنوان تاکید و تحکیم مطلب مى فرماید: این است خداى شما و این است آثار قدرت و علم بى پایان او، با این حال چگونه از حق منحرف مى شوید و شما را به راه باطل مى کشانند؟ (ذلکم الله فانى تؤفکون ).
در آیه دوم همانطور که گفتیم به سه نعمت از نعمتهاى جوى و آسمانى اشاره شده است . نخست مى گوید: خداوند شکافنده صبح است (فالق الاصباح ).
فلق (بر وزن خلق ) در اصل به معنى شکافتن است ، و اینکه صبح را فلق مى گویند نیز به همین مناسبت مى باشد، اصباح و صبح هر دو به یک معنى است .
تعبیر بالا از تعبیرهاى بسیار زیبائى است که در اینجا به کار رفته است ، زیرا تاریکى شب به پرده ضخیمى تشبیه شده که روشنائى سپیده دم آن را چاک زده از هم مى شکافد، و این موضوع هم درباره صبح صادق تطبیق مى کند و هم صبح کاذب ، زیرا کاذب به روشنائى کم رنگى گفته مى شود که در آخر شب به صورت عمودى از مشرق در آسمان پاشیده مى شود و همچون شکافى است که از طرف شرق به غرب در خیمه تاریک و سیاه شب پدید مى آید، و صبح صادق که بعد از آن طلوع مى کند به شکل نوار سفید و درخشان و زیبائى است که در آغاز در پهنه افق مشرق آشکار مى شود، گوئى چادر سیاه شب را از طرف پائین در امتداد شمال و جنوب شکافته و پیش مى رود و تدریجا بالا آمده و سراسر آسمان را فرا مى گیرد.
قرآن علاوه بر اینکه کرارا روى نعمت نور و ظلمت و شب و روز تکیه کرده ، در اینجا روى مساله طلوع صبح تکیه مى کند که یکى از نعمتهاى بزرگ پروردگار است زیرا مى دانیم این پدیده آسمانى نتیجه وجود جو زمین (یعنى قشر ضخیم هوا که دور تا دور این کره را پوشانیده ) مى باشد، اگر اطراف کره زمین همانند کره ماه جوى وجود نداشت نه بین الطلوعین و فلق وجود داشت و نه سپیدى آغاز شب و شفق ، بلکه آفتاب همانند یک میهمان ناخوانده بدون هیچ مقدمه سر از افق مشرق بر مى داشت و نور خیره کننده خود را در چشمهائى که به تاریکى شب عادت کرده بود فورا مى پاشید، و به هنگام غروب مانند یک مجرم
فرارى ، یک مرتبه از نظرها پنهان مى شد و در یک لحظه تاریکى و ظلمت وحشتناکى همه جا را فرا مى گرفت ، اما وجود جو زمین و فاصله اى که در میان تاریکى شب ، و روشنائى روز به هنگام طلوع و غروب آفتاب قرار دارد، انسان را تدریجا براى پذیرا شدن هر یک از این دو پدیده متضاد آماده مى سازد، و انتقال از نور به ظلمت و از ظلمت به نور، به صورت تدریجى و ملایم و کاملا مطبوع و قابل تحمل انجام میگردد، بسیار دیده ایم هنگام شب در یک اطاق پر نور که در یک لحظه چراغ خاموش مى شود چه حالت ناراحت کننده اى به همه دست مى دهد و اگر این خاموشى ساعتى طول بکشد، هنگامى که چراغ بدون مقدمه روشن مى شود باز حالت ناراحتى تازه اى به همه دست مى دهد، نور خیره کننده چراغ چشم را مى آزارد و براى دیدن اشیاء اطراف دچار زحمت مى شویم و اگر این موضوع تکرار پیدا کند مسلما براى چشم زیانبخش خواهد بود، شکافنده صبح این شکل را به صورت بسیار عالى براى بشر حل کرده است .
ولى براى اینکه تصور نشود شکافتن صبح دلیل این است که تاریکى و ظلمت شب ، چیز نامطلوب و یا مجازات و سلب نعمت است بلافاصله مى فرماید خداوند شب را مایه آرامش قرار داد (و جعل اللیل سکنا).
این موضوع مسلم است که انسان در برابر نور و روشنائى تمایل به تلاش و کوشش دارد، جریان خون متوجه سطح بدن مى شود، و تمام سلولها آماده فعالیت مى گردند، و به همین دلیل خواب در برابر نور چندان آرامبخش نیست ، ولى هر قدر محیط تاریک بوده باشد خواب عمیقتر و آرامبخش تر است ، زیرا در تاریکى خون متوجه درون بدن مى گردد و به طور کلى سلولها در یک آرامى و استراحت فرو مى روند، به همین دلیل در جهان طبیعت نه تنها حیوانات بلکه گیاهان نیز به هنگام تاریکى شب به خواب فرو مى روند و با نخستین اشعه صبحگاهان جنب و جوش و فعالیت را شروع مى کنند، به عکس دنیاى ماشینى که شب را تا بعد از نیمه بیدار مى مانند، و روز را تا مدت زیادى بعد از طلوع آفتاب در خواب فرو مى روند، و نشاط و سلامت خود را از دست مى دهند.
در احادیثى که از طرق اهل بیت (علیهم السلام ) وارد شده دستورهائى مى خوانیم که همه با روح این مطلب سازگار است ، از جمله در نهج البلاغه از على (علیه السلام ) نقل شده که به یکى از دوستان خود دستور داد در آغاز شب هرگز به سیر خود ادامه مده زیرا خداوند شب را براى آرامش قرار داده است و آن را وقت اقامت نه کوچ کردن قرار داده در شب بدن خود را آرام بدار و استراحت کن .
در حدیثى که در کافى از امام باقر (علیه السلام ) نقل شده مى خوانیم : تزوج باللیل فانه جعل اللیل سکنا: (مراسم ازدواج را در شب قرار ده زیرا شب مایه آرامش است ) (همانطور که ازدواج و آمیزش صحیح جنسى نیز آرامبخش است ).
و نیز در کتاب کافى مى خوانیم : که امام على بن الحسین (علیهم السلام ) به خدمتکاران دستور مى داد که هرگز به هنگام شب و قبل از طلوع فجر حیوانات را ذبح نکنند و مى فرمود: ان الله جعل اللیل سکنا لکل شى ء: خداوند شب را براى همه چیز مایه آرامش قرار داده است .
سپس اشاره به سومین نعمت و نشانه عظمت خود کرده : و خورشید و ماه را وسیله حساب در زندگى شما قرار داد (و الشمس و القمر حسبانا).
حسبان (بر وزن لقمان ) مصدر از ماده حساب ، به معنى حساب کردن است ، و در اینجا ممکن است منظور این بوده باشد که گردش منظم و سیر مرتب این دو کره آسمانى (البته منظور از حرکت آن در نظر ما است که ناشى از حرکت زمین است ) موجب مى شود که شما بتوانید برنامه هاى مختلف زندگى خود را تحت نظام و حساب در آورید (همانطور که در تفسیر بالا ذکر کردیم ).
بعضى از مفسران نیز احتمال داده اند که منظور از جمله بالا این است که خود این دو کره آسمان تحت نظام و حساب و برنامه است .
بنابراین در صورت اول اشاره به یکى از نعمتهاى خداوند است براى انسانها، و در صورت دوم اشاره به یکى از نشانه هاى توحید و دلائل اثبات وجود خدا است ، و ممکن است اشاره به هر دو معنى بوده باشد.
و در هر صورت این موضوع بسیار جالب توجه است که ملیونها سال کره زمین به دور خورشید، و ماه به دور زمین گردش مى کند، و بر اثر آن قرص آفتاب در برابر برجهاى دوازدهگانه فلکى در نظر ما زمینیان گردش مى کند، و قرص ماه با هلال منظم خود و تغییر تدریجى و نوسان مرتب ظاهر مى شود، این گردش به قدرى حساب شده است که حتى لحظه اى پس و پیش نمى شود، اگر طول مسیر زمین را به دور خورشید در نظر بگیریم که در یک مدار بیضى شکل که شعاع متوسط آن 150 ملیون کیلومتر است مى گردد با آن نیروى عظیم جاذبه آفتاب ، و همچنین کره ماه که در هر ماه مسیر دایره مانند خود را با شعاع متوسط 384 هزار کیلومتر طى مى کند و نیروى عظیم جاذبه زمین دائما آن را به سوى خود مى کشد، آنگاه متوجه خواهیم شد که چه تعادل دقیقى در میان نیروى جاذبه این کرات از یکسو، و نیروى گریز از مرکز آنها از سوى دیگر، برقرار شده که در سیر منظم آنها لحظه اى وقفه یا کم و زیاد ایجاد نمیکند، و این ممکن نیست مگر در سایه یک علم و قدرت بى انتها که هم طرح آن را بریزد و هم آن را دقیقا اجرا کند.
و لذا در پایان آیه مى گوید: این اندازه گیرى خداوندى است که هم توانا است و هم دانا (ذلک تقدیر العزیز العلیم ).
الإمامُ علیٌّ علیه السلام:
إنَّ المَغبونَ مَن غَبَنَ عُمرَهُ ، و إنَّ المَغبوطَ مَن أنفَذَ عُمرَهُ فی طاعَةِ رَبِّهِ.
امام على علیه السلام:
بازنده کسى است که عمر خود را ببازد و خوشبخت کسى است که عمرش را در طاعت پروردگارش گذراند.
غرر الحکم
عدم سستی و منت در کار نیک
امام حسن علیه السّلام فرمودند:
اَلْمَعْرُوفُ مالَمْ یَتَقَدَّمَّهُ مَطَلٌ وَلا یَتْبَعُهُ مَنٌّ وَ الإعْطاءُ قَبْلَ السُؤالِ مِنْ أکْبَرِ السُؤدَدْ؛
کار نیک آن است که قبل از انجامش هیچ گونه سستى و مسامحه اى انجام نگیرد و بعد از پایان کار هیچ منّتى همراه نداشته باشد بعد فرمود: بخشندگى قبل از سؤال کردن نشانه بزرگوارى است.
[بحار الانوار، ج 75، ص 112، ب 19، ح 7.]
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
وجود عبد اللّه بن ابیهای منافق در ایران اسلامی
اگر ما در داخل متّحد و منسجم باشیم، اگر مردم با دولت و مسئولانشان صمیمی باشند و ارتباط داشته باشند، دشمن خارجی هیچ تأثیر سوئی نمیتواند بگذارد و هیچ اقدامی نمیتواند بکند؛ اما متأسفانه در داخل، ایادی دشمن هستند. امروز در این کشور عبد اللّه بن ابیهای منافق هستند؛ کسانی که حتی یک روز حکومت امام و حکومت نظام اسلامی را از بن دندان قبول نکردند! در زمان پیامبر، یکی از منافقان بسیار فعال، «عبد الله بن ابی» بود که با یهودیها و کفّار قریش و جاسوسهای امپراتوری روم میساخت و از هر وسیلهای استفاده میکرد، برای اینکه شاید بتواند حکومت پیامبر را از بین ببرد؛ چرا؟ چون قبل از آنکه پیامبر به مدینه بیاید، او تصوّر میکرد که در آینده، رئیس و حاکم و پادشاه مدینه خواهد شد! پیامبر در واقع مقام او را از او سلب کرده بود. امروز در این کشور «عبد اللّه بن ابیهایی هستند؛ کسانی که خیال میکردند اگر انقلابی در این کشور رخ دهد، حکومت وقف آنها و متعلّق به آنهاست. کسانی که نه فقاهت را قبول داشتند، نه امام را قبول داشتند، نه مردم را قبول داشتند، نه احساسات دینی را قبول داشتند. پیامبر با «عبد الله بن ابی» خوشرفتاری کرد و او را مجازات ننمود. نظام اسلامی هم با اینها خوشرفتاری کرد و به مجازاتشان نپرداخت. اینها امروز به برخی از پدیدههایی که دست دشمن در آنهاست، مینگرند؛ خیال میکنند فرصتی پیدا کردهاند که به نظام اسلامی ضربه بزنند. فعّالیتهای منافقانهی خودشان را میکنند، به این امید که بین مسئولان اختلاف باشد؛ به این امید که بین مردم اختلاف باشد؛ به این امید که جوانان رابطهشان را با نظام اسلامی قطع کنند؛ به این امید که جوانان با دین قهر کنند!
شما جوانان عزیز بدانید، در هر جایی که یک تظاهرات اسلامی یا انقلابی یا دینی از خودتان نشان میدهید - وقتی در مجالس دعا شرکت میکنید، وقتی در مجامع اعتکاف شرکت میکنید، وقتی در تظاهرات بیست و دوم بهمن شرکت میکنید، وقتی در روز قدس شرکت میکنید، وقتی مسؤولان کشور مثل رئیس جمهور و دیگران را مورد احترام قرار میدهید - از هر حرکتتان که نشان دهندهی دینداری و علاقهمندی شما به انقلاب باشد، منافقین به خودشان میلرزند و ناراحت میشوند! اینها همان کسانی هستند که با حرفهای خود، با اظهارات خود، با موضعگیریهای خود، با تبلیغات خود، احیاناً با دخالت خود در بعضی از اغتشاشها، دشمن خارجی را امیدوار میکنند و دشمن خارجی خیال میکند که حال باید به سمت تصرّف ایران، تسلّط بر ملت ایران و در هم شکستن مقاومتِ انقلابیِ بیست و یکسالهی ملت ایران بیاید. در واقع اینها مقصّرند؛ اینها به دشمن روحیه میدهند.۱۳۷۹/۰۲/۰۱
بیانات در دیدار با جوانان در مصلّای بزرگ تهران
شهید محمود کاوه: دشمن باید بداند و این تجربه را کسب کرده باشد که هر توطئه ای را که علیه انقلاب طرح ریزی کند، امت بیدار و آگاه با پیروی از رهبر، آن را خنثی خواهد کرد.
بخشهایی از وصیت نامه شهید «یحیی هاتفی»:
ای انسانها! به خود آیید که به کجا میروید، قرآن را بخوانید و روی آیههای آن ساعتها، روزها، ماهها و سالها تفکر کنید. راه زندگی کردن در این دنیا را بیاموزید، به روز آخرت و روز قیامت فکر کنید و آن روز را در نظرتان مجسّم کنید. اگر خواستید گناهی را مرتکب شوید، از آن روز بترسید و بگویید که اگر در اینجا هیچکس نیست و میتوانم گناهی را انجام دهم، خدای را به یاد آرید که در همهجا حاضر و ناظر میباشد.
بترسید از آن روز که روز تسویه حساب با خداست و نتیجه اعمالتان را در آن روز باید تحویل دهید. صبر کنید بر مصائب و صدمات دنیا و پیشآمدهای ناگوار و پایداری کنید. در جنگ و طرفیت با کفار، ساخته و آماده باشید و برای مقابله با معاندین و جهاد با مشرکین، پرهیز کنید از غضب خدا در نافرمانیش و نافرمانی پیغمبرش که شاید شما رستگارشوید.
زندگانی دنیا برای مدت کوتاهی است که انسان باید در این مدت کوتاه خودش را بسازد، اعمال نیکو و درست انجام دهد و گول شیاطین را نخورید. زندگانی دنیا بازیچهای پیش نیست که سرد و گرمش، شیرین و تلخش مانند خوابیست که به سرعت میگذرد.
کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
- ۰۲/۰۴/۲۳